
وقتی خبر این همه ظلم و فجایع به گوشمان میرسد، از خود میپرسیم: "اگر خدا عادل است و انصاف دارد، چرا اجازه میدهد چنین فجایعی رخ دهد؟ چرا جلوِ آنها را نمیگیرد؟" فراموش نکنیم که برنامۀ زمانبندی خدا با برنامۀ انسانها فرق دارد.
وقتی اوضاع مالیمان خوب است، وقتی شادیم و باعث نشاط دیگران میشویم، یا وقتی میتوانیم تکیهگاهی برای دیگران باشیم، کمتر ممکن است احساس تنهایی کنیم، چون دوستان، دور و بر ما هستند. اما وقتی شرایطمان تغییر کرد، شاید همه ما را تنها بگذارند، چون دیگر منفعتی از ما نمیبرند. اما کلام خدا میفرماید: "اگرچه پدر و مادرم ترکم کنند، خداوند مرا خواهد پذیرفت." (مزمور ۲۷: ۱۰). "من هرگز شما را تنها نخواهم گذاشت و ترک نخواهم کرد" (عبرانيان ۱۳: ۵). اگر ايماندارِ به مسيح و فرزند خدا هستيم، اطمينان داشته باشيم که خدا هيچوقت ما را تنها نمیگذارد.
خدا به آنانی که به مسیح ایمان میآورند، امیدی شگفتانگیز بخشیده است. پطرس رسول میفرماید: "متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که از رحمت عظیم خود، ما را بهواسطۀ رستاخیز عیسی مسیح از مردگان، تولّدی تازه بخشید، برای امیدی زنده و میراثی فسادناپذیر . . . که برای شما در آسمان نگاه داشته شده است؛" (اول پطرس ۱: ۳ و ۴). آیا مسيحِ از مردگان برخاسته و زنده را دريافت کردهايد و این "امید زنده" را داريد؟
ایماندارانِ به مسیح، از همین دنیا، از راه ايمان به مسيح خداوند و واقعيت مرگ او بر صليب و قيام و رستاخيز او از مردگان، "حيات جاويدان" را شروع میکنند و از آرامش و سعادت حقیقی و درونی بهرهمند میگردند.
آن هنگام که فرشتۀ خداوند بر مریم باکره، مادر عیسای مسیح، ظاهر شد، به او گفت: "اینک آبستن شده، پسری خواهی زایید و نامش را عیسی خواهی نهاد. او بزرگ خواهد بود و پسر خدای متعال خوانده خواهد شد . . . او تا ابد بر خاندان یعقوب سلطنت خواهد کرد و پادشاهی او را هرگز زوالی نخواهد بود." (انجيل مقدس، لوقا ۱: ۳۱ تا ۳۳). چقدر مناسب است شادی کنیم که خدای نيکو، چنین نجاتدهندۀ بینظيری برای بشریت فراهم ساخته است!
آیا تا به حال شده که دوست نزدیکی به شما خیانت کند؟ آیا شده که بیدلیل دوستیاش را با شما قطع کند؟ یا آن دوست حتی دشمن شما بشود؟
زندگی پر است از سختیها. در کشاکش این مشکلات، چقدر نیاز به دلگرمی داریم تا استوار به پیش برویم!
برای آنانی که از گناهکار بودن و گناه خود، پشیمان و اندوهگیناند، امیدی هست.
اگر بهعنوان يک ايماندارِ مسيحی، در سفر روحانی خود، مرتکب گناهی شویم، باید بلافاصله با دلی توبهکار گناه خود را اعتراف کرده و یقین داشته باشیم که خون مسیح، گناه ما را پاک خواهد ساخت.
همۀ ما در مقطعهایی از زندگی، ممکن است چنان نااميد و درمانده شویم که احساس کنیم بر زمین افتادهايم و دیگر امیدی برای ما نیست.
آیا پیش آمده که از خود بپرسید: "خدا از من چه انتظاری دارد؟"
خدا واقعاً چه انتظاری از ما دارد؟ موسی با الهام از روح خدا این نکته را خلاصه کرده، چنین میفرماید: "و اکنون ای اسرائیل، یهوه خدایت ("یَهْوِه" نام خاص خدا در میان قوم اسرائیل بود) از تو چه میخواهد، جز آنکه از یهوه خدایت بترسی و در همۀ راههایش گام برداری و او را دوست بداری و یهوه خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان خود عبادت کنی،" (تثنیه ۱۰: ۱۲). آیا این انتظار دشواری است؟