عيسی، همانطور که انبياء راستين در عهد عتيق پيشگويی کرده بودند و خودش نيز از قبل اعلام نموده بود، بخاطر گناهان ما قربانی شد. او حدوداً در ساعت سه بعد از ظهر روز جمعه، بر روی صليب مرد. همان روز هم جسد او را در قبر گذاشتند.
عيسی، يک شب قبل از مرگ بر صليب، شام آخر را با شاگردانش صرف نمود. او در حين شام، نانی را که پاره نمود به بدنش تشبيه کرد و پيالۀ عصارۀ انگور را به خونش تشبيه نمود. به اين ترتيب، عيسی ضروری بودن عهد جديد خدا با انسان را از طريق پاره شدن بدن و ريخته شدن خون و مرگ خود بر روی صليب، بيان نمود.
عيسی مسيح، در يکشنبۀ نخل، با فروتنی و سوار بر کرّۀ الاغی وارد اورشليم شد. هرچند که او شاه شاهان و خداوند خداوندان بود، اما باز فروتنانه ثابت نمود که پيوسته مطيع خواست و ارادۀ پدر آسمانی میباشد.