اِد، با فقر و تنگدستی بزرگ شد و اغلب گرسنه به رختخواب میرفت. او آنقدر در محروميت بود که مجبور شد سه بار کلاس هشتم را تکرار کند. مصمم گرديد که ثروتمند شود و در کسب و کار موفق شد. اما وقتی اين آقا، با بخشندۀ حيات مواجه شد، صاحب ثروت بزرگتری گرديد.
خيلیها معتقدند که با پول نمیتوان شادی را خريد، اما میتوان چيزهای ديگری را خريد که باعث شادی میشوند! آقای گرِگ، برای پولدار شدن و کسب مال و منال، تلاش زيادی کرد ولی اينها نتوانستند او را به شادی واقعی برسانند. اما وقتی که او ثروت حقيقی را يافت، شادی و آرامش خاطر هم بدست آورد.
گفته شده: "اگر نمیتوانی شکستشان دهی، به آنها ملحق شو!". وِين، پسر جوانی بود که دنبال دوستان بد رفت و به جادۀ خطرناکی کشيده شد. او به خيال خودش، میخواست بوسيلۀ مواد مخدر از افسردگی بيرون آيد، تا اينکه فهميد بايد از آن جادۀ هلاک کننده خارج شود و مسيرش را عوض کند.
اين واقعيت را نمیتوان انکار کرد که: "تصميمات خوب يا بدی که در زندگی میگيريم، نتايج و ثمرات خوب يا بدی هم بهمراه خواهند داشت". خانم ماتيلدا (تيلی)، هرچند در زندگیاش تصميمهای بدی گرفت و گرفتار مشکلات زيادی شد، اما يک تصميم خوب و درست، مسير زندگی او را برای هميشه عوض کرد!
مُسلماً هر کسی دوست دارد برنده باشد از جمله آقای دِيو که برای سالها، ورزش همه چيز او بود و جوايز زيادی هم دريافت کرد. اما او بخاطر تصميمهای اشتباهی که گرفت، از ميدانهای ورزشی کنار کشيده شد. تا اينکه، دِيو وارد مسابقۀ ديگری میشود و بيشتر از هميشه میکوشد که جايزهای از بين نرفتنی را بدست آورد.
آقای جری، عادت فرار کردن از مشکلات را در خود پرورش میداد با اين تصور که وضعيت عوض خواهد شد. زمانی هم که او مصمم گرديد ايستادگی کند و بجنگد، متوجه شد که برای اينکار آمادگی ندارد.
آقای فرِد، بعد از آنکه به مسيح ايمان آورد، زندگیاش عوض شد. او دیگر ميل نداشت که تحصیلاتش را در رشتۀ بازرگانی ادامه دهد، پس وارد دانشکدۀ کتابمقدس شد. در این ضمن، با دختری باایمان آشنا شد و با او ازدواج کرد. فرِد، بعد از فارغالتحصیل شدن، شروع به خدمت خدا در مناطق محروم نمود و خیلیها را بهسوی نجاتِ روحانی هدایت کرد.
اينروزها ازدواجهای مکرر موضوعی عادی بنظر میرسد، ولی نه در مورد زوج مورد نظر ما. آقا و خانم وايس، وقتی از هم طلاق گرفتند، تقريباً نوزده سال از ازدواجشان گذشته بود. اما بعد از طلاق، هيچکدام تا دوازده سال، ازدواج مجدد نداشتند. تا اينکه تصميمی گرفتند که باعث شفا و رفع گسستگی و شکستگی در خانوادۀ آنها گرديد.