رادیو مژده

تعالیم مسیحی

خدا کجا ساکن است؟

به این فرمایش خدا در کتاب‌مقدس توجه کنید: “زیرا آن که رفیع و بلندمرتبه است، آن که در ابدیت ساکن است و قدوس نامیده می‌شود، چنین می‌گوید، من در مکان رفیع و مقدس ساکنم، و نیز با آن که روح توبه‌کار و افتاده دارد؛ تا روح افتادگان را احیا کنم، و دل توبه‌کاران را زنده سازم.” (اشعیا ۵۷:‏ ۱۵).

“پادشاهی تو بیاید”

در الگوی دعايی که عیسای مسیح، به شاگردانش آموخت، از آنان خواست که بگویند: “ای پدر ما که در آسمانی، . . . پادشاهی تو بیاید.” (متی ۶:‏۱۰). آيا برای ورود به پادشاهی خدا که با بازگشت مسيح خداوند به این جهان برقرار خواهد شد، آماده‌اايم؟ آیا با ايمان واقعی مسيحی و زندگی خود ثابت کرده‌ایم که جزو نجات‌يافتگان و برگزیدگان ازلی هستيم؟ به‌خاطر داشته باشيم که مسيح فرمود: “دعوت‌شدگان بسیارند، امّا برگزیدگان اندک”؟ (متی ۲۲: ‏۱۴).

هدف ما در زندگی چیست؟

سالها پیش، در خانۀ خادمی بودیم و دربارۀ امور روحانی صحبت می‌کردیم. این مرد خدا از همۀ حضار پرسید: “هدفتان در زندگی چیست؟ از خدا چه درخواستی دارید؟” وقتی نوبت به من رسید، آرزوی قلبی خود را مطرح کردم و گفتم: “دلم می‌خواهد خدا را خدمت کنم.” گفتۀ من گویا بر آن مرد خدا تأثیر گذاشت. در طول سالهای بعدی، من همین هدف را دنبال کردم و تا آنجا که در توان داشتم، خدا را خدمت کرده‌ام. حتی گاهی سرم آنقدر به خدمت گرم بوده که خودِ خداوند را از یاد ‌برده‌ام!

دل شما کجاست؟

عیسی مسیح فرمود: “آنچه دارید بفروشید و به فقرا بدهید؛ برای خود کیسه‌هایی فراهم کنید که پوسیده نشود، و گنجی پایان‌ناپذیر در آسمان بیندوزید، جایی که نه دزد آید و نه بید زیان رساند. زیرا هر جا گنج شماست، دلتان نیز آنجا خواهد بود.” (لوقا ۱۲: ۳۳ و ‏۳۴).

کتاب‌مقدس چگونه به دست ما رسیده است؟

در مقالۀ پیشین، گفتیم که کتاب‌مقدس در طول حدود ۱۵۰۰ سال و به دست تقریباً ۴۰ نفر نوشته شده است. برخلاف سایر کتاب‌های مذهبی که در طول مدت ‌زمانی کوتاه و در دورۀ زندگی بنیانگذارشان نوشته شدند، کتاب‌مقدس به دست افراد مختلف و در زمان‌های گوناگون و در مکان‌های مختلف به نگارش در آمد. حال، این سؤال پیش می‌آید که بخشهای مختلف کتاب‌مقدس که به این شکل نوشته شدند، چگونه در کنار هم قرار گرفتند و کتاب واحدی را تشکیل دادند که ما آن را کتاب‌مقدس می‌خوانیم؟

قضاوت بيجا

به‌همراه چند نفر از دوستانم، تصمیم داشتیم هنگام صرف ناهار در مورد برنامه‌های خدمتی‌مان صحبت کنیم. به‌تدریج صحبت‌های‌مان به اعضای کلیسا کشیده شد و شروع کردیم به انتقاد از کارهای دیگران و قضاوت در مورد برخی از اشخاصی که در کليسا خدمت می‌کردند. می‌گفتیم، فلانی که عضو گروه پرستش است، کمتر در جلسات دعا حاضر می‌شود؛ فلان کس در گروه بشارتی، همیشه از روشهای کهنه استفاده می‌کند؛