آن مسيحی که از بهر ما بنده شد
مُرد و برخاست و ما را رهاننده شد
کلام خدا دربارۀ عيسی مسيح و واقعيت مرگ و قيام او، چنين میفرمايد: "او بهخاطر گناهان ما تسليم مرگ گرديد و بهجهت پارسا شمرده شدنِ ما (عادل شدن ما)، از مردگان برخيزانيده شد." (انجيل مقدس، روميان فصل چهارم، آيۀ ۲۵)
عيد بزرگ قيام عيسی مسيح از مردگان، بر شما مبارک باشد
دوستداران شما در راديو مژده
عيسی، يک شب قبل از مرگ بر صليب، شام آخر را با شاگردانش صرف نمود. او در حين شام، نانی را که پاره نمود به بدنش تشبيه کرد و پيالۀ عصارۀ انگور را به خونش تشبيه نمود. به اين ترتيب، عيسی ضروری بودن عهد جديد خدا با انسان را از طريق پاره شدن بدن و ريخته شدن خون و مرگ خود بر روی صليب، بيان نمود.
در روز جمعۀ صليب، عيسی مسيح، بهخاطر گناهان ما مصلوب شد و مُرد تا غرامت گناهان ما را بپردازد. اين برطبق ارادۀ خدای پدر آسمانی بود تا مسيح، راه نجات و رستگاری را برای ما انسانهای گناهکار مهيا سازد. شرارت ما انسانها باعث شد که مسيح پاک و مقدس بهطرزی فجيع بر صليب بميرد، اما هرکس به او ايمان آورد نجات و حيات جاودانی میيابد.
عيسی، همانطور که انبياء راستين در عهد عتيق پيشگويی کرده بودند و خودش نيز از قبل اعلام نموده بود، بخاطر گناهان ما قربانی شد. او حدوداً در ساعت سه بعد از ظهر روز جمعه، بر روی صليب مرد. همان روز هم جسد او را در قبر گذاشتند.
عيسی مسيح، در يکشنبۀ نخل، با فروتنی و سوار بر کرّۀ الاغی وارد اورشليم شد. هرچند که او شاه شاهان و خداوند خداوندان بود، اما باز فروتنانه ثابت نمود که پيوسته مطيع خواست و ارادۀ پدر آسمانی میباشد.
در اين يکشنبه، که اولين روز از هفتۀ آخر زندگی عيسی بر زمين بود، او فروتنانه و پيروزمندانه وارد اورشليم شد. عيسی، سرور صلح و سلامتی، بر کرۀ الاغی سوار بود و جمعيت بزرگی با شاخههای نخل به استقبالش رفتند.
یکشنبۀ نخل، پنج روز پیش از رویداد صلیب مسیح اتفاق افتاد. مسیح، از جلیل برای عید فِصَح به اورشلیم آمد و جماعتی انبوه او را همراهی میکردند و شاخههای نخل بر سر راه او قرار میدادند. این در واقع، مراسم تاجگذاری فروتنانۀ عیسی مسیح بود.
وقایع روز یکشنبۀ نخل، درست مطابق برنامهریزی الهی مسیح اتفاق افتاد. این نشان میدهد که اولاً همۀ امور تحت کنترل اوست و ما امروز میتوانیم به او تکیه کنیم. ثانیاً نشان میدهد پیشگوییهای عهدعتیق چقدر دقیق بودند.
سه درس مهم از وقایع یکشنبۀ نخل فرا میگیریم. اول اینکه برای شاگرد مسیح بودن، باید از احکام او اطاعت کنیم. دوم اینکه پیشگوییهای دانیال نبی در زندگی مسیح دقیقاً تحقق یافت. و سوم اینکه باید او را بستاییم.
عیسی مسیح در یکشنبۀ نخل، همچون نجاتدهندۀ جهان تاجگذاری کرد. اين یک تاجگذاری غمانگیز بنظر میرسد، چرا که مردم او را رد کردند. اما مسيح بار دیگر، بهزودی باز خواهد گشت و این بار تاجگذاری پرشکوهی خواهد داشت، همچون داورِ جهان.
عيسی مسيح، در روز جمعه، بر صليب خونش ريخته شد و با مرگ خود، بدهی گناهان ما را تماماً پرداخت کرد. سپس او دفن شد تا معلوم شود که مرده است. اما عيسی، در روز يکشنبه، با قيام و رستاخيز خود از مردگان، مرگ و قبر را شکست داد و چون او زنده است، ايماندارانِ به او نيز جاوِدانه با او خواهند زيست.
چرا ما ايماندارانِ به مسيح، میتوانيم اميدوار باشيم و در اين دنيای غرق در نااميدی و سردرگمی، به ديگران اميد دهيم؟ در انجيل مقدس، لوقا ۲۴: آيات ۱۳ تا ۳۵ میبينيم که چگونه مسيحِ از مردگان قيام نموده و زنده، با دو نفر ملاقات کرد و آنها را اميدوار و دلگرم نمود.
واقعۀ قيام مسيح از مردگان، نقطۀ اوج زندگی عيسی مسيح در انجيل مقدس میباشد. قيام مسيح از مردگان، در واقع شالوده و بنيان ايمان مسيحی است. برای دريافت نجات آسمانی و رهايی از عذاب ابدی در جهنم، انسان بايستی به مرگ مسيح بر صليب و قيام جسمانی و روحانی او از مردگان قلباً ايمان بياورد و در برابر مسيحِ زنده به زانو درآيد.