رادیو مژده

ماجراهای تلخ و شیرین

آزادی از غم

مردی چهل و سه ساله هستم. دو فرزند دارم. در خانواده‌ای مسلمان و نسبتاً مرفه به‌دنیا آمدم. گرچه همه چیز داشتم، اما هیچ وقت احساس شادی نمی‌کردم و زندگی‌ام پر از غم و اندوه بود. پس شروع کردم به جستجوی حقیقت.

سوءظن‏

صبح به‌خوبی و خوشی از سارا خداحافظی کردم و راهیِ محل کارم شدم. اما بااین‌که همه­‌چیز خوب و خوش و آروم بود، نگرانی خاصی توی دلم احساس می‌کردم و یه‌جورایی دلم شور می‌زد.