
مدتی پیش و بر حسب تصادف، چند کلیپ در "یوتیوب" دیدم در خصوص شیوهای که حکومت روم برای اعدام مجرمین سیاسی بهکار میبُرد. براستی که این شیوه، بسیار هولناک بود.
در طول سالها تماس با افراد مختلف، با این سؤال روبرو شدهام: "خدا برای بخشیدنِ گناهانِ بشر، چه نیازی داشت که پسر خود را به جهان بفرستد، همان پسری که با او همذات است، تا سرانجام، با مرگی شرمآور بر صلیب کشته شود تا گناهان بشر را کفاره کند؟ چرا صرفاً از سر رحمت خود، گناهان بشر را نمیبخشد؟" چنین سؤالی ناشی از سَبُک انگاشتن "گناه" است! اگر به عمق فاجعۀ وضعیت بشر پی ببریم، متوجه خواهیم شد که برای بخشایش گناهان، یا به بیانی دیگر، بهمنظور خنثی ساختن قدرت گناه، قطعاً ضروری بود چنین بهای سنگینی بهوسيلۀ برۀ بیعيب و بینقص خدا عيسی مسيح خداوند، پرداخت شود.
گناه بشر، از همان انسان اولیه گرفته تا من و شما، عبارتست از تلاش برای "خداسازی نفـْس". پولس رسول میفرماید: "همه گناه کردهاند و از جلال خدا کوتاه میآیند." (رومیان ۳: ۲۳) خدا بههنگام خلق انسان، او را بر همۀ امور جهان اقتدار بخشید تا بر آن فرمانروایی کند. اما انسان هیچگاه به این مقام رفیع اکتفا نکرده و کوشیده به مقام خدایی برسد. اینست فاجعۀ وضعیت بشر! اینست ریشۀ همۀ گناهان! اما خدا پسر خود را به جهان فرستاد تا بهجای اینکه بکوشد برابری خود را با خدا حفظ کند، تا عمیقترین سطح، خود را خوار و ذلیل نمايد. همۀ ما که از نسل آن زوج نخستین هستیم، میکوشیم به بالاترین درجه برسیم؛ اما برعکس، پسر خدا که از بالاترین درجه برخوردار بود، خود را تا پایینترین درجۀ خفـّت و خواری پست ساخت. به این ترتیب، او "پادزهر" گناه را فراهم کرد. اینست مفهوم کفاره از طريق صلیب عيسی مسيح!
سمانه خواهر کوچکتری دارد که بهخاطر معلولیت جسمی، توجه خاص همۀ اعضای خانواده بر او متمرکز است.
وقتی کودکی بیش نبودم، در تهران نه آلودگی هوا وجود داشت و نه اینهمه ماشین. هوا تمیز بود و شهر آرام، بهخصوص در ایام نوروز. بهخاطر دارم که در روز اول عید، دست در دست پدر عزیزم، به دید و بازدید بزرگترهای فامیل میرفتیم.
وقتی به ستمها و بیعدالتیهای دنیای کنونی توجه میکنم، وقتی از فقر و فلاکت مردم در سرتاسر جهان مطلع میشوم، وقتی ابتذال و بیبند و باری اخلاقی جوامع را میبینم، ناخودآگاه مانند بسیاری دیگر، آرزو میکنم خداوند هرچه زودتر عدل و انصاف را بهاجرا درآوَرَد و بدکاران را به سزای اعمالشان برساند.
مدتی پیش، به علل بروز مشکلات در زندگیام فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که چنین سختیها و مشقاتی ممکن است در اثر حملۀ نیروهای شرير باشد، یا نوعی آزمایش الهی.
این روزها، خبرهایی پریشانکننده از احتمال وقوع جنگها و نابسامانیها به گوش میرسد. یقین دارم که نهتنها من، بلکه اکثر مردم از خود و يا از دیگران میپرسند: "بالاخره کنترل امور این دنیا در دست کیست؟"
بهیاد دارم زمانی را که طفلی خردسال بیش نبودم، اما برایم حیرتانگیز است که در همان ۵-۶ سالگی، وقتی والدینم به اخبار رادیو گوش میدادند، من هم که مشغول بازیهای خودم بودم، به تمام جزئیات اخبار گوش میکردم و اسامی رهبران ممالک در خاطرم ضبط میشد.
در اين روزها که پریشانی، فقر، ناامنی و مشکلات دیگر بر بسیاری از مردم حکمفرما شده است، توجهم به پیامی جلب شد که فرشتگان، در شبی که عیسای مسیح ولادت یافت، به چوپانان در آن حوالی دادند.
بهخاطر اينکه مسيح را خدمت میکنم، بارها این سؤال از من پرسيده میشود که: "آیا مجاز هستم فلان کار را انجام دهم یا نه؟"
خیلی اوقات از خودم میپرسم که خدا از من انتظار چه نوع زندگیای را دارد؟ آیا انتظار دارد در رفتار و کردار و گفتارم، به دور از ملامت و بیعیب باشم؟ آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟
خوب بهیاد دارم که سالها پیش، شبهنگام، من و همسرم در خواب بودیم که ناگهان، ساعت ۳ صبح، با وحشت از خواب بیدار شدم. ترس وجودم را فراگرفته بود. احساس میکردم نیرویی شيطانی در اتاق خواب ما هست.