از پنجره به بیرون نگاه میکنم، زمین یکباره رنگ سبز بهخود گرفته و جوانههای نازک و براق از سرشاخههای درختان بیرون زدهاند. انگار نه انگار که همین دیروز، زمین، خشک و یخزده بود و درختان بهسان مردهای در میان هوای مهآلود، در زیر برف قد خم کرده بودند.
مدتی پیش، در حالی که از افسردگی عذاب میکشیدم و آرزو میکردم که کاش نبودم، ناگهان به یاد آیاتی افتادم که برایم بسیار عزیز هستند. پولس به مسیحیان شهر افـَسُس، واقع در غرب ترکیۀ امروزی، میفرماید که برایشان دعا میکند تا چشمان دلشان روشن شود، . . . و از قدرت بینهایت عظیم خدا نسبت به ما که ایمان داریم، آگاه شوند.
امروز تصمیم گرفتم به یک باشگاه بدنسازی بروم و تمرینات ورزشیام را کمی جدیتر دنبال کنم. هنگامی که مربی باشگاه برای سنجش قوای جسمانیام، تستهای مختلفی از من گرفت، تازه به ناتوانی عضلاتم پی بردم. برخلاف تصورم، عضلاتم بهخوبی رشد نکرده بودند.
گونهای از ماهیان در آبهای شیرین هست که رنگهای شگفتانگیزی دارند. در یک فیلم مستند در زیر دریا و لابهلای صخرههای مرجانی، از این موجودات زیبا فیلمبرداری شده بود.
روایت میکنند که در دوران جنگ جهانی، در کشور فرانسه، دو دوست، جسد همرزمشان را برای خاکسپاری به کلیسایی میبرند. آنها از کشیش درخواست میکنند تا جسد دوستشان را در قبرستان آنجا به خاک بسپارند. کشیش از آنها میپرسد که آیا دوست آنان کاتولیک بوده؟ آن دو اظهار بیاطلاعی میکنند. کشیش با ابراز تأسف، به آنها میگوید بر اساس قوانین کلیسا نمیتواند اجازه دهد او را در قبرستان کلیسا دفن کنند.
سؤال میشود که آیا در مسیحیت، قربانی کردن وجود دارد؟ من این سؤال را خیلی دوست دارم و پاسخ من مثبت است! بله، ما قربانی داریم، اما نه قربانی حيوانات بلکه قربانی از نوعی دیگر.
مرد بسیار محترم و نیکوکاری را میشناسم که همسرش ایماندار بسیار متعهدی است و خودش شغلی بسیار پُردرآمد دارد. او و همسرش سالهای مدیدی است که در گردهم آيیهای مسيحی شرکت میکنند و با تعاليم کتابمقدس آشنايی دارند. اما این مرد هنوز تعمید آب نگرفته است.
وقتی شبها، پیش از رفتن به بستر خواب، اخبار را در اینترنت میخوانم، دچار غم و اندوه میشوم. کشور سوریه تقریباً تماماً ویران شده، صدها هزار نفر از مردمش کشته شدهاند و میلیونها نفر آواره گردیدهاند. بسیاری از مردم دنیا میپرسند که اگر خدا مهربان است، پس چرا اجازه میدهد چنین فجایعی رخ دهد؟
دیروز رفته بودم پیش دندانپزشک. باز یکی از دندانهایم نیاز به پر کردن داشت. بیاختیار به یاد این آیات افتادم که میفرمایند:
فکر میکنم در زندگی اکثر ما ایماندارانِ به مسيح، روزهایی بوده که با خود گفتهایم: "خدايا، آیا دعای مرا میشنوی؟"
جالب است که بعضی از ثروتمندان بیش از تنگدستان نگرانی مالی دارند! میپرسید چرا؟ چون یا نگران هستند که چگونه به دارایی خود بیفزایند، یا اینکه به چه ترتیب، از آنچه اندوختهاند، محافظت کنند و يا در آينده دارايی شان چه خواهد شد! معمولاً دولتمندان خسیستر از فقیران هستند و این عجیب است!
این اواخر، بههمراه پیروان یکی از مذاهب جدید، تعالیم مذهب آنان را بررسی میکردیم. مشاهده میکردم که گفتهها و اندرزهای بنیانگذار مذهبشان در ظاهر زیبا و تا حدی به تعالیم اخلاقی مسیح نزدیک است.