چند روز پیش، برنامۀ جالبی را دیدم، یکی از این مسابقههای استعدادیابی بود. خانمی وارد صحنه شد و در آنجا تعداد زيادی چوبهای منحنیشکل در ابعاد مختلف ديده میشد. پَری هم در دستان آن خانم قرار داشت. او با تمرکزی خاص، نقطه تعادل پَر را پیدا کرد، سپس آن را بهآرامی روی نوک چوبی قرار داد و بهتدریج با تسلط و آرامشی خیرهکننده، همۀ چوبها را به شکلی روی هم گذاشت که تعادلشان در نهایت حفظ گرديد.
دیشب فیلمی میدیدم دربارۀ جنگ جهانی دوم.در این فیلم، تانکها نقشی مهم و حیاتی داشتند. در عملیات تانکها، هماهنگی و ارتباط دائمی با فرماندهی بسیار مهم بود. سربازان از طریق بیسیم با فرماندۀ خود در ارتباط بودند.
امروز که به کلیسا رفته بودم، واعظ دربارۀ بخشی از کلام خدا سخن میگفت که در آن، پولس رسول به "ارادۀ خدا" و شناخت آن اشاره کرده، میفرماید: "پیوسته از خدا میخواهیم که با عطای هرگونه حکمت و فهمی که از روح است، شما را از شناخت ارادۀ خود آکنده سازد؛" (رساله به کولسیان ۱:۹). واعظ نکتهای بیان کرد که خیلی بر دلم نشست.