
بچه که بودم، در محلهمان میوهفروشی داشتيم که سر کوچه بساطش را پهن میکرد و میوه و سبزیجات میفروخت.
درک عمق برخی آیات برایم دشوار است، و نیاز دارم در مورد آن بیندیشم. یکی از این آیات، گفتۀ پولس رسول است که میفرماید: "از قدرت بینهایت عظیم او نسبت به ما که ایمان داریم، آگاه شوید. این قدرت، برخاسته از عملِ نیروی مقتدر خداست که آن را در مسیح بهکار گرفت، آن هنگام که او را از مردگان برخیزانید . . ." (رسالۀ به افسسیان ۱: ۱۹-۲۰).
خوب بهیاد دارم که ۹ ساله بودم و در روز جمعهای که سالگرد مصلوب شدن مسیح بود، هوا ابری شد و باران بارید. در فیلمها دیده بودم که در آن روز، توفان و زمینلرزهای سهمگین واقع شد و باران شدیدی بارید.
نکتهای در کتاب تورات موسی هست که هر بار آن را میخوانم، به این امر پی میبرم که خدا تا چه حد دوست میدارد ما انسانها به یاد بیاوریم که هیچ موهبتی در زندگی ما تصادفی نیست، بلکه از او سرچشمه میگیرد.
یکی از دوستان مسیحی ما که خانم جوانی است، حدود ۵ سال پیش، درست پیش از وضع حمل، شروع کرد به شنیدن صدایی ناهنجار در گوش چپ خود. خودش میگفت که انگار صدای بلند یک کارخانه است.
پژمان و همسرش سیما، زندگی خوبی با هم دارند. اما چیزی که در زندگی آنها توجه مرا به خود جلب کرد و تا حدّی متعجب شدم، این بود که سیما تا چه حد با حس رقابت و حسادت همسرش در طول سالها کنار آمده است.
در کودکی، وقتی به آسمان نگاه میکردم، پیش خود فکر میکردم که خدا در آن بالا بالاها نشسته. از خود میپرسیدم که آیا میتوان این آسمان آبی را شکافت و به آنسوی آن رخنه کرد و خدا را دید؟
آنانی که مانند من در تنهایی زندگی میکنند، آنانی که در غربت بهسر میبرند، و آنانی که از عزیزان خود به هر دلیلی دور افتادهاند، سخن مرا درک میکنند. بیکسی درد بدی است! تنهایی بسیار رنجآور است!
این سؤال را مرتب از من میپرسند که، "ارادۀ خدا برای زندگی من چیست؟ آیا به فلان جا بروم یا نه؟ آیا فلان کار را انجام بدهم یا ندهم؟ خدا میخواهد کدام راه را بروم؟"
من درخواستهای زیادی دارم که به حضور خداوند بیاورم. اما هر صبح که دعایم را شروع میکنم، به شکل خاصی احساس میکنم پیش از آنکه درخواستهایم را مطرح کنم، نیاز دارم از خداوند بهخاطر کارهای بزرگی که در زندگیام انجام داده، تشکر کنم و او را بستایم. احساس میکنم بهتر است پیش از طرح درخواستها و نالههایم، او را ستایش کنم.
عیسای مسیح در طول زندگی زمینی خود، بیماران بسیاری را شفا بخشید، از جمله جذامیان را. اما ماجرایی هست که برای من درس مهمی داشته و دارد، و سبب شده رفتار و منش خود را با آن همسو سازم.
مدتهاست که ایمانداران مسیحی با من تماس میگیرند و سؤالاتی مطرح میکنند. اکثر این سؤالها مربوط به تعالیمی است که دریافت میکنند، تعالیمی که به نظرشان عجیب و غریب هستند.