شکی ندارم که همگی ما از بلاتکلیفی و انتظار طولانی رنج میبریم. بهیاد دارم که یک بار در کودکی، قرار بود با خانوادۀ یکی از خویشان، برای یک پیکنیک یکروزه به کنار رودخانۀ کرج برویم. شب پیش از روز موعود، از فرط هیجان، لحظهای خواب به چشمانم راه نیافت.
هنوز مِثل روز روشن بهخاطر دارم که چطور به آسمانِ پُرستاره خیره شده بودم و ثانیهشماری میکردم که صبح بشود. همین بیصبری و کمطاقتیِ عذابدهنده، در مورد اتفاقات بد و ترسناک هم به من دست میداد. اما بعد از سپردن زندگیام به مسيحِ خداوند، به تجربه آموختهام که با صبر و بردباری انتظار بکشم و همهچیز را به دستان خدای قادر مطلق بسپارم.
ولی کار زمانی عذابآورتر میشود که منتظر عمل خدا در زندگیمان باشیم، در انتظار اينکه کمکی را که خدا در کلام مقدسش وعده داده، دریافت کنیم و از مشکلات و مشقّات رهایی یابیم. تردیدی ندارم که همۀ ما این را تجربه کردهایم. شاید بارها از خود میپرسیم که چرا خدا در انجام وعدهاش تأخیر میکند. میپرسیم، پس چه شد؟ چرا خدا ساکت است؟ مگر وعدههای خدا قطعی نیستند؟ در چنین شرایطی است که بیتاب میشویم، و شايد هم در دلمان از خدا دلخور میگردیم، و حتی شاید در نهایت، چنان صبر خود را از دست میدهیم که بهاصطلاح با خدا قهر میکنيم! در این خصوص، کلام خدا چه زیبا فرموده که: "از کسانی سرمشق گيريد که با ايمان و صبر وارث وعدهها میشوند" (عبرانیان ۶: ۱۲).
آیا بهعنوان ايماندارانِ به مسيح و فرزندان خدا، با تمرین و نیز با تکیه بر پدر آسمانیمان، این پایداری و صبر و تحمل را آموختهایم؟ کاملاً ضروریست که در این مورد، هم در نام مسيح دعا کنیم و هم تمرین.