یکی از دوستانم در فضای مجازی، مطلب جالبی نوشته بود که مرا خیلی تحت تأثیر قرار داد. ماجرا چنین بود:
از ما خواستند با تیمِ دنیا که تحت سلطۀ شيطان است بازی کنیم، اما هنوز آماده نشده بودیم که سوتِ آغاز بازی را زدند. بازی که شروع شد، متوجه شدیم خداوند در تیم ما میباشد. اما همین که به خود میجنبیدیم، بلافاصله گُل میخوردیم. تیم دنیا پشت سر هم به ما گُل میزد. وحشتزده، به تابلوی نتایج نگاه کردیم؛ تابلو نشان میداد که ما بازندهایم. در همین حیرت و ناامیدی بودیم که خداوند به پشت ما زد و خندان گفت، چرا نگرانید، در وقت اضافه میبَریم. فقط بازی کنید! از او پرسیدیم، آخر چگونه؟ و او با لبخند گفت، خیلی ساده، فقط به من پاس بدهید، مابقیاش با من!
این روایتِ ایمان و توکل ما به مسيحِ زنده و پيروزمند است. اما در حال حاضر، آنچه ما درگیر آن هستیم، نه یک بازی، بلکه یک نبرد تمامعیار است. واقعیت این است که توان فردی ما قابل قیاس با نیروی مهاجم نیست. اگر قرار بود با قدرت خودمان مبارزه کنيم، قطعاً با اختلاف فاحشی میباختیم. اما بهخاطر داشته باشيم که خداوند در تیمِ ما است. او از ما میخواهد که با اعتماد به او و بدون نگرانی، برای پیشبرد پادشاهی خدا تلاش کنیم، و مابقی را به او بسپاریم.
خداوند و منجی ما عيسی مسيح به ايمانداران خود چنين میفرمايد: "نخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشيد، آنگاه همۀ اينها نيز به شما عطا خواهد شد." (متی ۶: ۳۳).