روایت میکنند که در دوران جنگ جهانی، در کشور فرانسه، دو دوست، جسد همرزمشان را برای خاکسپاری به کلیسایی میبرند. آنها از کشیش درخواست میکنند تا جسد دوستشان را در قبرستان آنجا به خاک بسپارند. کشیش از آنها میپرسد که آیا دوست آنان کاتولیک بوده؟ آن دو اظهار بیاطلاعی میکنند. کشیش با ابراز تأسف، به آنها میگوید بر اساس قوانین کلیسا نمیتواند اجازه دهد او را در قبرستان کلیسا دفن کنند.
آن دو دوست، ناامید از آنجا میروند و گودالی خارج از حصار قبرستان کليسا حفر میکنند و دوست خود را در آن به خاک میسپارند و روی آن را با خاک میپوشانند. روز بعد که بر سر قبر دوست خود بازمیگردند، با کمال تعجب میبینند اثری از قبر دوستشان نیست! کشیش با دیدن آنها، خود را به آنجا میرساند و توضیح میدهد که بعد از رفتن آنها، دچار عذاب وجدان شده و به همین دلیل، حصار قبرستان را شبانه جابهجا کرده تا قبر دوستشان داخل قبرستان کلیسا قرار گیرد.
واقعیت این است که شریعت و قوانین، حصار میکشند، اما محبت خدا که بهطور کامل در عیسی مسیحِ از مردگان برخاسته، آشکار گرديده، حصار را برمیدارد و جدايی را برطرف میکند.
در انجيل مقدس میخوانيم: "اما اکنون در مسیحْ عیسی، شما که زمانی دور بودید، به واسطۀ خون مسیح نزدیک آورده شدهاید . . . او آمد و بشارت صلح را به شما که دور بوديد و به آنان که نزديک بودند، رسانيد، " (افسسیان ۲: ۱۳ و ۱۷).