همۀ ما زمانی با خود اندیشیده‌ایم که، "چرا؟ این اصلاً عادلانه نیست! خدایا، چرا اجازه می‌دهی که . . .؟ این سؤالات که بی‌پاسخ مانده و یا جواب نادرستی به آنها داده شده، اغلب به مبنایی برای ردِ نیکویی خدا و یا حتی انکار وجود او تبدیل شده‌اند و می‌توانند مردم را در دامِ ناامیدی و بی‌ایمانی به حال خود رها کنند. سرانجام نیز حاکمیت خدا بر شرارت و رنج را از یاد می‌برند و نمی‌توانند اهداف نیکویی را که خدا برای آنها دارد، ببینند.

در هیچ‌ جای کتاب‌مقدس به‌اندازۀ کتاب ایوب، عدالت خدا به صورتی دردمندانه به تصویر کشیده نشده استEvil-Suffering-why. ایوب برخلاف خسارات و ضایعات شدیدی که بدان مبتلا شده بود، سؤال عمیقی را مطرح می‌کند، سؤالی که همۀ ما به‌هنگام وقوع مصیبت، باید در نظر داشته باشیم: "آیا نیکویی را از خدا بیابیم و بدی را نیابیم؟" (ایوب ۱۰:۲).

آیا خدا باعث شرّ است؟

خیر، خدا هرگز نمی‌تواند باعث شرّ باشد. خدا نمی‌تواند هیچ کاری را که در تناقض با شخصیت اوست، انجام دهد. کتاب‌مقدس صراحتاً به ما تعلیم می‌دهد که خداوند نیکوست. چون شرارت، باعث تباهی و تحریف نیکویی است، انجام دادنِ هر عمل شریری برای خداوند غیرممکن است. "زیرا تو خدایی نیستی که به شرارت راغب باشی، و گناهکار نزد تو ساکن نخواهد شد . . . ای عزیز، بدی را سرمشق خود مساز، بلکه از نیکویی سرمشق گیر؛ زیرا نیکوکردار از خداست، امّا بدکردار خدا را ندیده است." (مزمور ۴:۵ و رسالۀ سوم یوحنا، آیۀ ۱۱).

چرا باید به خدایی ایمان داشت که اجازه می‌دهد شرارت وجود داشته باشد؟

سؤالی که در پسِ این پرسش نهفته است و اغلب پرسیده نمی‌شود، این است که آیا واقعاً خدا اهمیتی به این موضوع می‌دهد که من رنج می‌کشم؟ پاسخ به هر دو سؤال می‌تواند به‌طرز واضحی در اعمال خدا دیده شود. خداوند به‌حدی نسبت به رنج شما توجه دارد که با میل خود رنج کشید تا با شما یکی گردد و شما را نجات بخشد. زیبایی صلیب مسیح در این است که خدا داوطلبانه، به‌جای شما، به‌دست مردم شریر رنج کشید. با اینکه شرارت و درد نتیجۀ انتخاب‌های انسان است و نه انتخاب خدا، او خلقت خود را در معرض چیزی قرار نمی‌دهد که خودش تمایلی به تحمل آن ندارد. زمانی که شما دستخوش فقدان، طردشدگی، بیماری، یا درد می‌شوید، به یاد آورید که خدا به‌خاطر تجربۀ خودش می‌داند که شما چه احساسی دارید و با شما رنج می‌کشد. زمانی که خدا انسان گردید، کاملاً وارد انسانیت سقوط‌کرده شده و بنابراین، کاملاً رنج انسان را تجربه کرد، به‌جز اینکه او هرگز گناهی مرتکب نشد (رجوع کنید به رساله به عبرانیان ۱۰:۲).

آیا خداوند نمی‌توانست جهانی عاری از شرارت خلق کند؟

بلی، می‌توانست. با این حال، او می‌دانست که جهانی با آزادی محدودِ اخلاقی، در واقع جهانی پست و پايين‌رتبه است، زیرا ارزشها و فضیلت‌های اخلاقی، زمانی معنا می‌یابند که در کنار متضادهایشان قرار گیرند. شخص تنها زمانی می‌تواند فارغ از اعمال بد نفس خویش باشد که خودخواهی و خودپرستی در تضاد با آن وجود داشته باشد. فراغت از نفس خویش، به‌طور ضمنی بر احتمال وجود خودخواهی دلالت دارد. با غلبه بر خودمحوری، شخصیتِ فرد شکل می‌گیرد و فضایل اخلاقی حاصل می‌شوند. اگرچه خلق کردن جهانی که با شرارت تباه شد، سبب گردید که خدا پسر خویش را برای مغلوب ساختن شرارت قربانی سازد، اما خدا در دانش لایتناهی و مطلق خود می‌دانست که اين دنیا بهترین دنیای ممکن است تا در آن، مردم را برای بهترین، یعنی آسمان، پرورش دهد (رجوع کنید به مکاشفه ۲۱: ۱-۴).

چرا خدا شرارت را نابود نکرده است؟

شرارت مبتنی بر انتخاب‌های درست و نادرست اخلاقی است. بنابراین:

خدا نمی‌تواند شرارت را نابود کند، مگر اینکه ارادۀ آزاد را هم در مخلوقاتش از بین ببرد.

خدا مقرر کرد که ارادۀ آزاد به صلاح و نفع بشریت باشد، وگرنه انسان را آزاد خلق نمی‌کرد، به‌خصوص اینکه می‌دانست گناه رخ خواهد داد و منجر به مرگ پسرش خواهد شد.

اگر خدا ارادۀ آزادِ مخلوقاتِ محبوبش را نابود می‌کرد و یا هرگز ارادۀ آزاد را به آنها عطا نمی‌نمود، بنابراین، از آنها آدم‌آهنی می‌ساخت و چنین اقدامی نمی‌توانست برای خیریت عموم بشریت باشد.

خدا قبلاً برنامه‌ای را برای از بین بردن شرارت آغاز کرده است. نقشۀ او این نیست که شرارت را در این زندگی از بین ببرد، بلکه این است که آن را از طریق مسیح شکست بدهد (رجوع کنید به رسالۀ دوم پطرس ۳:۱).

اگر خداوند نیکوی مطلق و قادر مطلق است، چرا شرارت را پیش‌بینی نکرد و آن را متوقف نساخت؟

خداوند نیکوست. او به انسان ارادۀ آزاد داد و این عمل نیکویی است (مزمور ۱۵:۹۲). خداوند قادر مطلق است. او می‌تواند هر کاری را که منطقی باشد، انجام دهد، اما این غیرمنطقی است که او ارادۀ آزاد را مجاز بشمارد و در عین حال آن را محدود نماید (اشعیا ۴۶: ۱۰-۱۱). شرارت و آثار آن (گناه و رنج) در این دنیا وجود دارد، زیرا انسان‌ها تصمیم گرفتند که ارادۀ آزاد و خدادادی خود را به‌کار گیرند و از خدا نافرمانی کنند (رجوع کنید به رساله به رومیان۲۳:۳).

چرا خدایی نیکو و قادر مطلق اجازه می‌دهد که رنج وجود داشته باشد؟

گاهی اوقات، خدا سبب ایجاد رنج می‌شود تا برکتی را به گروه بیشتری از مردم برساند. عیسی در مورد پولس رسول فرمود: "من به او نشان خواهم داد که به‌خاطر نام من چه مشقت‌ها باید بر خود هموار کند." (اعمال رسولان ۱۶:۹). بعدها، زمانی که پولس ناعادلانه زندانی شد و توان هیچ حرکتی را نداشت، این فرصت را داشت که به مأموران زندان شهادت دهد. در نتیجه، تعداد زیادی از سربازان رومی به مسیح ایمان آوردند (فیلیپیان ۱: ۱۲-۱۴).

گاهی اوقات، خدا اجازه می‌دهد که شرارت و رنج از طریق اين موارد اتفاق بیفتد.

ارادۀ آزاد: دوستان دروغین ایوب او را با اتهامات مداوم مبنی بر اینکه رنج وی ناشی از گناهان اوست، آزرده ساختند (ایوب ۱۹: ۱-۳).

قوانین طبیعت (زلزله، مرگ، و غیره): اندوه ایوب زمانی آغاز شد که یک پیغام‌رسان نزد او آمد و خبر از طوفان وحشتناک و مخربی داد که دختران و پسران او را کشته بود (ایوب ۱: ۱۸-۱۹).

ارواح شریر: خدا به شیطان اعلام کرد که ایوب بی‌تقصیرترین انسان روی زمین است. پس از آن، شیطان به اموال، خانواده و سلامتی جسم ایوب حمله کرد (ایوب ۱: ۱۳-۱۹؛ ۷:۲).

خداوند همیشه هدفی نیکو از رنج کشیدن شما دارد. اهداف خدا می‌توانند به‌طرز گسترده‌ای تغییر کنند. گاهی اوقات، او اجازه می‌دهد که شما در رنج و زحمت بیفتید تا:

گناه شما را عیان سازد.
شخصیت شما را بسازد.
نیکویی بیشتری به ارمغان آورد.
دیدِ شما را تغییر دهد.
آیندۀ شما را برکت دهد.

"ما بردباران را خجسته می‌خوانیم. شما دربارۀ صبر ایوب شنیده‌اید، و می‌دانید که خداوند سرانجام با او چه کرد، زیرا خداوند به‌غایت مهربان و رحیم است." (رسالۀ یعقوب ۱۱:۵).

اگر خداوند نیکو و رحیم است، چرا تقاضاهای کمک را نمی‌شنود؟

خداوند تمامی دعاهای شما را می‌شنود. در واقع، پیش از آنکه از او چیزی بخواهید، او درخواست شما را می‌داند و پاسخ او گاهی اوقات مثبت، گاهی منفی و گاهی صبر کردن است. خدای پدر حتی به عیسی، زمانی که در آستانۀ مصلوب شدن قرار داشت و به پولس رسول، هنگامی که به یک مرض جسمانی مبتلا شده بود، پاسخ منفی داد. هدف پدر از مرگ عیسی، نجات یافتن ما بود. هدف خدا از بیماری مزمن و جسمانی پولس این بود که در وی فروتنی و تواضع به‌وجود آورد. این را دریابید که خداوند همیشه به دعاهای شما برحسب هدفی که برای شما دارد، پاسخ می‌دهد (رجوع کنید به مزمور ۳۴: ۱۷-۱۹).

آیا مردم "مستحق" رنجهای خود هستند؟

بسیاری از اوقات، ما مستقیماً مسئول رنجهایمان نیستیم. در دنیایی مملو از گناه، نیکان و بدکاران، هر دو رنج می‌کشند. کتاب‌مقدس می‌فرماید: "باران خود را بر پارسایان و بدکاران می‌باراند" (انجیل متی ۴۵:۵). اگر شما مسیحیِ واقعی هستید، این وعده را از جانب خدا دارید که رنجهای شما روی زمین، روزی به پایان ‌خواهد رسید. به‌خاطر درد و رنج، به خودتان تلخی راه ندهید. در عوض، به خدا اعتماد کنید، بدانید که او مراقب شماست و صبورانه برای دریافت کمک او انتظار بکشید. خدا حاضر است. هیچ چیزی اتفاق نمی‌افتد که او شما را برای آن آماده نکرده باشد. "انتظار بسیار برای خداوند کشیدم، و به من مایل شده، فریادم را شنید." (مزمور ۴۰‌:‌ ۱).

هدف نهایی خدا از رنج چیست؟

با وجود اینکه رنج، نتیجۀ انسانیتِ سقوط‌کرده است، عالی‌ترین هدف خدا این است که از رنج استفاده کند تا ما را در همۀ کارهایی که می‌کنیم و هرآنچه می‌گوییم، شبیه مسیح سازد. با این حساب، هدف غایی خدا چیست؟ او از رنج برای خیریت و نیکویی ما استفاده می‌کند تا ما را شبیه تنها کسی سازد که حقیقتاً نیکوست! "زیرا آنان را که از پیش شناخت، ایشان را همچنین از پیش معین فرمود تا به شکل پسرش درآیند، تا او فرزند ارشد از برادران بسیار باشد." (رومیان ۲۹:۸).

چه درس‌هایی را می‌توانید از کتاب ایوب فراگیرید؟

با وجود اینکه ایوب مردی نمونه و مثال‌زدنی بود که خداوند او را بی‌عيب می‌خواند، ظرف مدت کوتاهی زندگی وی لبریز از درد و رنج جسمی، ذهنی و روحی شد. مطمئناً، او نمی‌توانست "پشت صحنۀ" زندگی خود را ببیند و همچنین، نمی‌توانست آینده را درک کند. ایوب با احساس ویرانی ناشی از فقدان‌هایش، عذابِ شدیدی که به‌خاطر دردهایش متحمل می‌شد، اتهاماتِ نادرستی که دوستانش به وی نسبت می‌دادند و مطرود شدن کامل توسط خدا، مرگ برایش از زندگی دلنشین‌تر بود. "چرا از رحم مادرم نمردم؟ و چون از شکم بیرون آمدم، چرا جان ندادم؟" (ایوب ۱۱:۳). هنگامی که ایوب از آزمایش سخت و شدید خود عبور کرد، دریافت که خدا همیشه آنجا بوده، او را دوست می‌داشته و همواره نیازهای او را برآورده می‌ساخته است. او افقی فراتر از شرایط خود را دید و بصیرت و بینشی تازه نسبت به عدالت خدا به‌دست آورد. به‌جای اینکه با بیان این پرسش که: "چرا مردمِ خوب رنج می‌کشند"، نیکویی خدا زیر سؤال ببرد، باقی عمر خود را با اعتماد به خدا سپری کرد (ایوب ۴۲: ۵-۶).

خدا چگونه از وجود رنج در زندگی شما استفاده می‌کند؟

چرا خدا اجازه می‌دهد که رنج وجود داشته باشد؟ با پی بردن به این حقیقت که خدا نسبت به وجود رنج ناتوان نیست، بلکه هدفمند است، می‌توانید دام بی‌ایمانی را پشت سر بگذارید. شما هرگز علت همۀ شرارت‌ها و رنجهای این دنیا را به‌طور کامل درک نخواهید کرد. با این حال، به‌عنوان یک مسیحی، شما کلام خدا (کتاب‌مقدس) را در دست دارید که برخی از دلایلی را که خدا اجازه داده انسان درد و رنج را تجربه کند، شرح می‌دهد. نخستین سرنخ در کتاب پیدایش آشکار شده است، جایی که آدم و حوا در سعادت زندگی می‌کردند، اما با انتخاب خود، یگانه فرمان خدا را شکستند. آیا نافرمانی آنها این موضوع را آشکار نمی‌سازد که روح انسان اگر به حال خود رها شود و تا وقتی که "همه‌چیز خوب باشد"، خود را به خالقش تسلیم نمی‌کند؟ با این شرایط، آیا درد و رنج "هدیه‌ای" از جانب خدا نیست که به شما این امکان را می‌دهد تا عمق محبت او را تجربه کنید، چیزی که یک زندگی خالی از درد و رنج هرگز نمی‌تواند به شما ارزانی دارد؟ درد و رنج می‌تواند یک دلِ سخت‌شده را به‌سوی این حقیقتِ اجتناب‌ناپذیر سوق دهد که "همه‌چیز خوب و نیکو نیست" و بنابراین، راهی را به‌سوی درک این حقیقت ژرف بگشاید که هر چیزی که در این دنیا رخ می‌دهد، قابل مقایسه با شادمانی و مسرتی نیست که در انتظار کسانی است که فرزندان خدا می‌شوند.

خدا چگونه از رنج استفاده می‌کند؟

برای آشکار ساختن گناه شما:

درد و رنج، شما را از گمراهی برحذر می‌دارد و به اطاعت رهنمون می‌سازد.

درد و رنج، توبه را حاصل می‌کند که سبب نجات شما از گناه می‌گردد.

درد و رنج، شما را بیشتر متمایل می‌سازد که از گناه اجتناب کنید و در مقابل ارضای تمایلات خودخواهانه خود ایستادگی نمایید و شما را به زندگی کردن بر اساس ارادۀ خدا هدایت می‌کند.

برای ساختن شخصیت شما:

هنگامی که شما در احتیاج به‌سر می‌برید، درد و رنج، قناعت را در وجودتان می‌پرورد.

درد و رنج باعث ثبات شخصیت می‌شود که به‌نوبۀ خودْ شما را به‌لحاظ روحی بالغ و به‌لحاظ اخلاقی کامل می‌سازد.

درد و رنج موجب استقامت و پایداری می‌گردد که محرکی است برای اینکه شخصیت خود را تصفيه نموده، امید خود را تازه سازید.

برای ایجاد خیریت بیشتر

درد و رنج به‌اندازۀ موفقیت و هر چیز دیگری که بر زندگی شما اثر می‌گذارد، توسط خدا برای خیریت شما مورد استفاده قرار می‌گیرد.

درد و رنج این فرصت را به شما می‌بخشد تا به سایر کسانی که در رنج هستند، توجه و مراقبت نشان دهید.

درد و رنج به‌خاطر شفقتی که ایجاد می‌کند، شما را قادر می‌سازد تا به دیگران آرامش بدهید.

برای تغییر افق دیدِ شما

درد و رنج می‌تواند عیسی را که درون شما زندگی می‌کند، آشکار سازد.

درد و رنج، جلال ابدی فوق‌العاده‌ای را برای شما تدارک می‌بیند.

درد و رنج، اشتیاقی را در شما برای آسمان خلق می‌کند، جایی که دیگر خبری از مرگ و ماتم و گریه و درد نخواهد بود.

برای برکت دادن آیندۀ شما

رنج کشیدن برای زندگیِ درست در نظر خدا، برکت او را تضمین می‌کند.

رنج کشیدن ثابت می‌کند که ایمان شما حقیقی و خالص است.

رنج کشیدن به‌همراه بردباری و استقامت، سبب می‌شود که با دریافت تاج حیات برکت یابید.

آیا خدا اهمیتی به درد و رنج شما می‌دهد؟

خدا عمیقاً به درد و رنج شما اهمیت می‌دهد، چنانکه حقایق زیر این مسأله را آشکار می‌سازند:

در ميان سختی‌ها، او در اطراف شما اقامت می‌گزیند. "فرشتۀ خداوند گرداگرد ترسندگان او اردو می‌زند، و آنان را می‌رهاند." (مزمور ۳۴‌: ۷).

زمانی که شما شکسته‌دل هستید، او نزدیک شماست. "خداوند نزدیک شکسته‌دلان است و کوفته‌شدگانِ در روح را نجات می‌بخشد." (مزمور ۱۸:۳۴‌).

او اندوه شما را نزد خود ثبت می‌کند و اشکهای شما در مشک خود نگاه می‌دارد. "تو شمار آوارگی‌هایم را نگاه می‌داری، و اشکهایم را در مَشک خود می‌نهی. آیا آنها در دفترِ تو نیست؟" (مزمور ۵۶‌: ۸).

هیچ اندوه و غمی که در دستان خداوند قرار بگیرد، اتلاف نخواهد شد. زمانی که ما به خانه‌مان در آسمان وارد شویم، می‌بینیم که چگونه مصیبت‌ها و اندوه ما باعث تسلی ما شدند، چگونه اشکهایمان به ما شفقت دادند و رنجهای ما به ما فروتنی بخشیدند.

این آیات را بخوانید و در آنها تعمق کنید:

مزمور ۳:۲۵

مزمور ۱۶:۹

مزمور ۳۰:۱۸

تثنیه ۱۷:۱۰

تثنیه ۴:۳۲

مزمور ۱۷:۱۴۵

مزمور ۱۴:۱۰

مزمور ۶:۱

رومیان ۲۸:۸

مزمور ۲۲:۵۵