خواهران عزیزِ مسیحی، در اعمال رسولان، فصل شانزده، آیات سیزده تا پانزده میخوانيم: "روز شَبّات از شهر خارج شدیم و به کنار رودخانه رفتیم، با این انتظار که در آنجا مکانی برای دعا وجود دارد.
پس نشستیم و با زنانی که گرد آمده بودند، به گفتگو پرداختیم. در میان آنان زنی خداپرست از شهر تیاتیرا بود که به سخنان ما گوش فرامیداد. او لیدیه نام داشت و فروشندۀ پارچههای ارغوان بود. خداوند قلب او را گشود تا پیام پولُس را بپذیرد. چون او با اهل خانهاش تعمید گرفت، با اصرار بسیار به ما گفت، اگر یقین دارید که به خداوند ایمان آوردهام، بیایید و در خانۀ من بمانید. سرانجام تسلیم درخواست او شدیم."
دوستان، من فکر میکنم که ما نه تنها بایستی با توجه به ارادۀ خداوند که در کتابمقدس ذکر شده، زندگی کنیم، بلکه باید توجه داشته باشیم که خدا در اطراف ما مشغول انجام چه کاری است! "راستی ای خداوندِ عزیز، در این رستورانی که من الآن غذا میخورم، تو مشغول انجام چه کاری هستی؟ ای خداوند مهربان، من چطور میتوانم محبت الهی تو را به این خانمی که تنها کنار میزم نشسته و ناراحت است، نشان بدهم؟ خداوندا، در این جشن تولدی که دعوت شدهام، قلب چه کسی را آماده کردهای تا من بتوانم با او راجع به عیسی مسیحِ نجاتدهنده صحبت کنم؟"
خواهران عزیزم، اینطور دعا کردن و یا این روش زندگی مسیحی، افسانهای نیست و همینطور مخصوص ایماندارانِ بسیار روحانی برجسته و ممتازی مثل پولس نیست، بلکه این میتواند روش زندگی هر ایماندار واقعی باشد، هر کسی که از گناه توبه کرده و به عیسی مسیح، مظهر خدای محبت، ایمان آورده باشد، به مسیحی که با مرگش بر صلیب، جریمۀ گناه بشر را پرداخت و در روز سوم از مردگان قیام نمود و زنده است. مسیحی که با قربانی و قیامش از مردگان، نجات و رستگاری را برای انسان مهیا نموده است.
هر کس که ایماندار واقعی مسیحی است، روح خدا را دارد. پس همانطور که روحالقدس در پولس ساکن بود و عمل میکرد، در زندگی مسیحیان واقعی نیز میتواند کار کند. همان روحی که پولس و همکارانش را به طرف آن گروه زنان هدایت کرد، میتواند من و شما را نیز هدایت کند. برنامۀ پولس و همراهانش این بود که در روز شنبه که برای یهود روز استراحت و عبادت بود، از شهر خارج بشوند و به کنار رودخانه بروند که گمان میکردند محل دعای یهودیان در آنجا باشد! اما خدا برنامهاش چیز دیگری بود. آن گروه از زنان در آنجا جمع شده بودند. برای پولس این موضوع، یعنی گفتگو با آن زنان، عامل دردسر یا بهتر است بگویم اسبابِ زحمت نبود. پولس و همکارانش خیلی زود به آنچه که خدا در حال انجام دادن بود، پی بردند. این برای آنها باعث شادی و وجد واقعی بود که بتوانند بهوسیلۀ خدا مورد استفاده قرار بگیرند. خدا میخواست کلامش به آن گروه از زنانی که در کنار رودخانه جمع شده بودند، تعلیم داده شود و مژدۀ نجاتبخشِ انجیل اعلام گردد. چونکه خدای واقعی، زنان را خیلی دوست دارد و ارزش و اهمیت ما زنان در نظر این خدای محبت و فیض به هیچ وجه کمتر از مردان نیست و او بر طبق کلامش در انجیل شریف "هیچ تبعیضی قائل نمیشود". خدای کتابمقدس، بین زن و مرد فرق نمیگذارد. پس او همه را به یک اندازه دوست دارد. خدا را شکر میکنم برای چنین خدای عادل و باانصاف و پر از محبتی. خدا میخواست از پولس و همکارانش استفاده کند تا آنها خواست او را انجام بدهند و وسیلهای بشوند که کلام خدا و مژدۀ نجاتبخش انجیل، این خبر خوش نجات، به آن زنانی که جمع شده بودند و خانم لیدیه اعلام بشود. در آن روز، نه فقط لیدیه نجات پیدا کرد، بلکه همۀ خانوادهاش با شنیدن پیغام رستگاری، به مسیح ایمان آوردند و تعمید گرفتند.
خواهر عزیز مسیحی، خداوند خیلی خشنود میشود که هر روز صبح که از خواب بلند میشویم، این انتظار را از خدا داشته باشیم و بپذیریم که خدا میخواهد از ما استفاده کند تا ما وسیلۀ جلال نامش بشویم. شاید روزهایی بوده که شما احساس کردی دست خدا بهطور قابل توجهی در زندگی تو و یا اطرافیانت کار میکند، ولی بقیۀ روزها بهطور عادی دارند میگذرند! بر طبق فرمایشات کتابمقدس، یعنی کلام خدا، او هیچوقت از کار دست نمیکشد. او شب هم نمیخوابد و بیست و چهار ساعته کار میکند. آیا زندگی شما آنقدر پرمشغله و پر سر و صداست که نمیتوانید صدای خدا را در وقتهایی که لازم است، بشنوید؟ بر طبق کتابمقدس، روح خدا، یعنی روحالقدس، در ایمانداران واقعی مسیحی زندگی میکند و آنها را هدایت مینماید. پس چرا خیلی وقتها ایمانداران واقعی متوجه هدایتهای خدا نمیشوند؟ چه چیزهایی مانع میشوند که آنها متوجه کار روحالقدس در زندگی خودشان و اطرافیانشان نشوند؟ معمولاً وجود سه چیز در زندگی ما میتواند باعث شود که ما متوجه هدایتهای خدا از طریق روحالقدس نشویم. مورد اول، داشتن مشغوليت زیاد و زندگی بسیار شلوغ میتواند آنقدر قدرت شنوایی روحانی ما را ضعیف کند که صدای خدا را نشنویم و ملتفت هدایتهای روحالقدس نباشیم. مورد دوم، کار داشتنِ بیش از حد با وسایلی مثل تلفن همراه، تلویزیون، کامپیوتر و غیره میتواند باعث شود که تمرکز ما بر خدا و هدایتهای او کاهش پیدا کند. سوم، وجود گناه در زندگی ما، مانع میشود که ما صدای خدا را بشنویم و خیلی وقتها حتی تشخیص نمیدهیم که خدا دارد ما را هدایت میکند! عزیزان، معمولاً بهخاطر وجود این سه مورد و یا یکی از این موردهاست که ما نمیتوانیم صدای خدا را بشنویم.
خدایی که نجات و شفا، آرامش، حکمت، صبر و برکت میبخشد، همچنین میخواهد افکار دنیوی و لحظات جسمانی ما را به افکار و لحظات روحانی تبدیل کند. اگرچه این لحظات و زمانهای روحانی باید بر طبق خواست خدا و تحت کنترل او باشد، ولی مطمئناً ما میتوانیم برای آن زمانهای روحانیای که خدا اراده فرموده و در کار است تا به انجام برسند، خودمان را در دسترس او قرار بدهیم تا او از ما برای انجام ارادههایش استفاده کند و جلال بیابد. برای رسیدن به این هدف، هرروز صبح دعا کنید و از خداوند بخواهید که از شما برای جلال نامش استفاده کند، این گونه دعا کردنها است که در شما این انتظار را بهوجود میآورد که خداوند میخواهد هرروزه از شما استفاده کند.
عزيزان، ببینید چه چیزهایی افکار شما را هر روزه پریشان میکنند و از خدا نیستند. مثلاً برای این کار میتوانید هر چند ساعت یک بار فکرتان را چک کنید و ببینید داشتید به چه فکر میکردید! لیست فکرهایی را که داشتید، بنویسید و در پایان روز آنها را نزد خداوند بیاورید و افکاری را که هدایت خدا نبوده، با فروتنی به او اعتراف کنید و از او بخشش بطلبید. این فکرهای مخالف میل و ارادۀ خدا، ما را از لحاظ روحانی تضعیف میکنند. سپس، میتوانید روز دیگری را انتخاب کنید و این بار چند ساعت یک بار به خداوند بگویید که، "ای خداوند، من میخواهم تو را خدمت کنم. گوشهای روحانی مرا باز کن تا آنچه که تو میخواهی، بشنوم و چشمان قلبم را باز کن تا آنچه را که تو میخواهی، ببینم." و همینطور در دعا از خداوند بخواهید که ایمان شما را زیاد کند تا بر طبق خواست او عمل کنید. برای این کار، فراموش نکنید کلام خدا را بهطور مرتب بخوانید و در آن تعمق کنید. گناهانتان را هر روزه به خدا اعتراف کنید و از آنها دست بکشید. مرتباً در روح دعا کنید. حداقل یک هفته تا جایی که ممکن باشد از تلویزیون، اینترنت، تلفن و چیزهای دیگری که فکر شما را به خودشان مشغول میکنند، دوری کنید. سپس، از روی برنامه، عمداً خودتان را با مردم دور و برتان روبرو کنید. مثلاً سر کار، بهجای اینکه ناهارتان را مثل همیشه پشت میز کار بخورید، اگر ممکن است، در اتاق ناهارخوری محل کار، جایی که بعضی از همکارانتان آنجا ناهارشان را میل میکنند، غذا بخورید. خدای محبت و پرفیض و عادل به مردم بسیار اهمیت میدهد و آنها را خیلی دوست دارد و میخواهد همه رستگار شوند و برکت بیابند. به همین علت بود که او پسر روحانیاش را ۲۰۰۰ سال پیش به این جهانِ گناهکار فرستاد تا ما انسانها را که ذاتاً گناهکاریم و در فکر و کلام و عمل گناه میکنیم، از گناه و مجازات آن که جهنم است، یعنی جدایی ابدی از خدا، برهاند. خدا را شکر برای چنین خدایی که گرچه قدوس است، اما چون خدای پرمحبت و باانصاف و عادلی است، راه نجات را برای ما گناهکاران از طریق پرداخت جریمۀ گناه بهوسیلۀ ریخته شدن خون عیسی مسیح، پسر روحانیاش، آن برۀ خدا که قربانی شد و بر صلیب مرد، فراهم کرده تا همه بتوانند رستگار بشوند. خدا نه فقط میخواهد همه نجات بیابند، بلکه میخواهد که ما را بهوسیلۀ روحالقدس تبدیل کند تا شبیه مظهرش، پسر روحانیاش، عیسی مسیح بشویم. پس ما نیز همانطور که خدا همۀ مردم را دوست دارد و نسبت به آنها رحیم است و آنها را میبخشد، بامحبت و رحیم و بخشنده باشیم. البته برای بعضی از شما خواهران عزیز مسیحی که دارید صدای مرا میشنوید، بهخاطر وجود محیطی که در آن زندگی میکنید، این میتواند بسیار مشکل باشد و حتی با دید انسانی، غیر ممکن! ولی ناامید نشوید. دعا کنید. خدا کارش نجات و تغییر زندگی انسانها است. او قادر است و هیچچیز برای خدای ما غیرممکن نیست. او میخواهد که شما همه را ببخشید و برایشان دعا کنید تا خداوند در زندگی آنها نیز از طریق شما کار کند. وقتی بتوانید مردم را ببخشید، که البته از طریق قدرت روح خدا این امکانپذیر است، میتوانید محبتشان نیز بکنید.
خواهران عزیز مسیحی، ما میتوانیم با خداوند همکار باشیم و وسیلۀ نجات جانها و تغییر زندگی مردم و برکت آنها باشیم. از این طریق است که انسانها نجات مییابند و عوض میشوند؛ طرز فکرها، سخن گفتنها و عملکردها تغییر مییابند و در نتیجه، ثمرات خوبِ روابط شفایافتۀ خانوادگی و دوستی و محبت و صلح و آرامش واقعی در خانواده و فامیل و اقوام ما پدید میآيد.