در کودکی، یادم نیست که چند ساله بودم، شاید ۵ یا ۶ ساله، روز اول عید نوروز، بههمراه پدر و مادرم عازم دیدارِ بزرگان خانواده بودیم. از کنار دیوار حیاطی رد میشدیم که ناگهان عطر خوشبوی گل یاس خوشی خاصی به من داد. هنوز آن دیوار را به یاد دارم.
نمیدانم چرا این خاطره، اینچنین عمیق در ذهنم حک شده. اکنون نیز که در دیار غربت زندگی میکنم و میبینم که باز نوروز فرا میرسد، آن خاطرۀ زيبا در ذهنم زنده میشود، اما در اینجا، دیگر گلها همان رایحۀ عجيب را ندارند!
با این حال، گرچه دیگر آن واقعه در زندگی من تکرار نخواهد شد، اما آنچه مرا شاد میسازد، وعدهای است که کلام خدا در مورد طراوت و تازگیای میدهد که ناشی از ایمان است؛ میفرماید: "پارسا چون درخت خرما خواهد شکفت، و همچون سرو آزاد لبنان نمو خواهد کرد؛ . . . در پیری نیز میوه خواهند آورد و تر و تازه و سبز خواهند بود، تا اعلام کنند که خداوند راست است؛ او صخرۀ من است و در او ذرهای بیانصافی نیست." (مزمور ۹۲: ۱۲، ۱۴-۱۵). بله، گرچه آن نوروزِ کودکی و آن عطر گل یاس و آن خاطرات گذشته، تکرار نخواهند شد، اما میدانم که برای آنانی که به مسیح ایمان دارند، زندگی همیشه "نوروز" است؛ ما همواره "تر و تازه و سبز خواهیم بود". نوروزتان مبارک!